انگلیسی‌زدایی به اندازه‌ی دلارزدایی موثر است

 

نوشته‌ی پروفسور رناتو کورسِتّی (رئیس اسبق سازمان جهانی اسپرانتو، دارای روابط رسمی با سازمان ملل و یونسکو)

کشورهای این گروه که در برخی زبان‌ها بریکس (BRICS) نامیده می‌شود، برای ایجاد جهانی چندقطبی تلاش می‌کنند، به عبارت دیگر، برای غلبه بر وضعیت کنونی قدرت‌های سلطه‌گر که سعی می‌کنند جهان را وادار کنند تا از منافع نظامی، اقتصادی، و سیاسی ایشان و سازمان‌های بین‌المللی مورد نظر آنها پیروی کنند.

در حال حاضر، مردم بسیاری از کشورهای جهان – به درستی – سعی در رهاساختن خود از باج‌خواهی عظیم اقتصادی‌ آمریکا دارند، که به دلیل استفاده از دلار آمریکا در تجارت بین‌الملل اِعمال می‌شود؛ این فعالیت در بین این مردم به «دلارزدایی» معروف شده است. امید است، که این امر به آرامی اما به طور مستمر و قطعی پیش رود.

اما عنصر دیگری هم از سلطه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا وجود دارد، که مخالفت‌کردن با آن نیز، شایسته و مفید است. منظور، سلطه‌ی فرهنگی آمریکا است، که از طریق زبان انگلیسی اِعمال می‌شود. اگر کسی هست، که تا به حال برنامه‌ای تلویزیونی، که از زبان انگلیسی ترجمه شده باشد را، ندیده است، یا کتابی را که در اصل به زبان انگلیسی نوشته شده باشد را، نخوانده است، لطفاً دست خود را بلند کند.

در سال‌های بسیار قبل، یعنی در سال 1492 میلادی، آنتونیو دِ نبریجا (Antonio de Nebrija)، اولین نویسنده‌ی اروپایی دستور زبان یکی از زبان های مدرن، یعنی اسپانیایی، در پیش‌گفتار کتاب خود نوشت “siempre la lengua fue compañera del imperio”  (زبان، همیشه یاورِ امپراتوری بوده است) و این حرف او حتی در حال حاضر نیز معتبر است چراکه الآن نیز ما به‌وضوح شاهدیم، که جهان تک‌قطبی مورد نظر ایالات متحده، از زبان انگلیسی در امپراتوری خود استفاده می‌کند.

این امر البته برای ایالات متحده و سایر کشورهای انگلیسی‌زبان، مزایای بسیار زیادی در بر دارد: هم از نظر اقتصادی (معلمان، مواد آموزشی، و غیره) و هم از نظر فرهنگی، زیرا از طریق زبان خودشان، ارزش‌های جامعه خود، آزادی‌گرایی، رقابت بدون قاعده و قانون، بی‌توجهی مستمر به نیازهای ضعیفان، توجیه تجارت ناعادلانه با سایر کشورها، و غیره را به دیگران تحمیل می‌کنند. همه‌ی ما به خوبی از این امر آگاهی داریم. آنها از طریق ترویج زبان‌شان سعی می‌کنند ما را به سوی مفهوم و برداشت خودشان از جهان و روابط بین مردم، جذب کنند.

اما آیا ما واقعاً خواهان وجود چنین امپریالیسم فرهنگی در جهانی چند‌مرکزی که در حال پدیدارشدن است، هستیم؟ اگر زبان انگلیسی کنار گذاشته شود، این ضربه‌ای بزرگ به تبلیغات امپریالیستی خواهد بود، و همه‌ی فرهنگ‌ها و همه‌ی زبان‌ها را رها می‌کند تا آزادانه و کامل در کشور خود توسعه یابند، و کشورهای بریکس کمی بهتر هم‌دیگر را خواهند شناخت. به‌راحتی می‌توان تصور کرد که کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در مدارس کشورهای بریکس، از فرهنگ تحمیلی انگلیسی کنونی آزاد شوند و به سوی کثرت آموزش زبان‌های روسی، چینی، هندی، عربی، فارسی و غیره حرکت کنند.

هرگاه مشکل ارتباط زبانی در روابط بین کشورهای بریکس پیش آید، و امکان استفاده‌ی مستقیم از از زبان‌های یک‌دیگر را نداشته باشند، راه حلی که طبیعی تر، بی‌طرف‌تر و سازگارتر با ارزش های کشورهای بریکس باشد، استفاده‌ی مشترک از زبان بین‌المللیِ اسپرانتو است، زبانی که زمانی در  جامعه‌ی ملل (شکل اولیه‌ی سازمان ملل) توسط فرانسه به دلیل ملاحظات امپریالیستی آن زمان (یعنی دهه‌ی 1920) تحریم شد و اکنون نیز در عمل، توسط امپراتوری آمریکا تحریم گشته است.

ترک‌کردن زبان انگلیسی، یا انگلیسی‌زدائی، نه‌تنها مستلزم هزینه‌ای نیست، بلکه سبب صرفه‌جویی بسیاری هم خواهد شد، و در عین حال، شأن و حیثیت برابر را به همه‌ی ملل و زبان‌های دنیا باز می‌گرداند. به زمانی فکر کنید که در جلسات کشورهای بریکس، همه اجازه خواهند داشت به زبان خود، یا به زبان بی‌طرف اسپرانتو، صحبت کنند.

(persigis Ahmad Mamduhi)

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در Sem categoria